چرا در برخی از بخشهای کشورمان طلاق بیشتر است؟
خانم خدیجه حشمتی در یادداشتی نوشت: متأسفانه در جهان آمار طلاق خیلی بالا رفته به طوری که از هر سه ازدواج یکی به طلاق منجر میشود.
این آمار در کشور ما از هر ۶ ازدواج یک ازدواج به طلاق میانجامد و این آمار مختص به پایتخت و کلانشهرها نیست حتی به شهرهای کوچک و روستاها هم رسیده است و علت آن ناشی از عوامل متعددی از جمله نداشتن شناخت طرفین از یکدیگر، تجمل گرایی، انتظار بیش از حد زوج و زوجه از یکدیگر، چشم و هم چشمی، اختلاف سلیقه، سن، فرهنگ و مشکلات اقتصادی و... است.
اگر زوج و زوجه قبل از ازدواج به شناخت کافی از هم در همه امور اخلاقی اعتقادی فرهنگی تربیتی آداب و رسوم و... برسند وقتی وارد زندگی میشوند درک درستی از هم داشته باشند از آرزوها و توقعات غیرضروری خود چشمپوشی کنند و شرایط موجود را بپذیرند میتوانند بدون تنش و درگیری در کنار هم زندگی کنند.
از سوی دیگر در استانهای پیشرفته و مدرن آمار طلاق حتی از پایتخت هم پیشی گرفته است. این به دلیل بالا رفتن تجملات، مد گرایی چشم و هم چشمی و بالارفتن سطح توقع زوجین میباشد.
چون هر چه ابزارهای مدرن در اختیار مردم قرار گیرد سطح توقعات و احتیاجات غیرضروری بالاتر میرود تا به جایی میرسد که سطح درآمد خانواده به سطح خرج و تأمین اقلام به ظاهر ضروری نمیخورد و کمکم این میزان ناسازگاری به درگیری و تنش منجر میشود و اختلافات خانوادگی شروع و بعضاً به طلاق میانجامد.
اما در استانهای سنتی آمار طلاق پایینتر است چرا؟ چون در این خانوادهها به فرزندان سنت گرایی آموزش داده شده است و طبق آداب و رسوم و سنت خودشان دختران و پسران خود را به خانه بخت میفرستن و بیشتر این عروس و دامادها تحت سرپرستی بزرگترها هستند.
اگر مشکل یا اختلافی بین زوجین رخ دهد با پا درمیانی و وساطت بزرگ خانواده حل میشود. بعضا زوجین به صورت غیر مستقیم تحت تربیت بزرگترها قرار میگیرند و توانایی حل اختلافات خود را پیدا میکنند.
از سوی دیگر آسیبهای دیگری همچون مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی، خیانت، عدم مسولیت پذیری زوجین در قبال یکدیگر، ناباروری، بیکاری مرد و... همچنان زندگیها را تحت تأثیر قرار میدهد و خانوادهها را متزلزل میکند.
بنابراین برای کاهش آمار طلاق باید این عوامل آسیب زا را بررسی و برای حل این مشکلات و مسائل برنامهریزی اصولی صورت پذیرد.
خانم خدیجه حشمتی، طلبه سطح سه حوزه علمیه (درحال تحصیل)