ازدواج سفید (علل، عوامل، پیامدها)
دکتر فردین پرویزی در یادداشتی نوشت: ازدواج سفید یکی از چالشهای جدید و نوپدید جامعه ایران است. یکی از این مشکلات فعلی که در جامعه ما در آغازین لحظات راه خود و در حال رشد است، بحث زندگی مشترک زوجینی است که مراحل شرعی، قانونی و عرفی را نپیمودهاند، ولی با هم زندگی میکنند این پدیده به «ازدواج سفید» معروف است.
در اصل، ازدواج از تشکیل زندگی مشترک یک زن و یک مرد در زیر یک سقف به وجود میآید تا طبق قوانین طبیعت، نیازهای عاطفی، احساسی، جنسی، حمایتی، خدماتی و تولید مثلشان تأمین و تضمین بشود و به نوعی تکامل بیابند؛ زیرا، نه زن و نه مرد بدون یکدیگر زندگیشان کامل نیست.
همچنین، شکلگیری ازدواج براساس قوانین «عرفی»، «قانون رسمی» کشورو «قانون دینی» هر جامعهای به رسمیت شناخته میشود از آنجایی که ممکن است زوج جوان پس از طی گذر زمانی از زندگی مشترکشان اختلافاتی، هرچند اندک بینشان به وجود آید و در مواقعی سریعاً تصمیم به جدایی و متارکه بگیرند، قوانین عرف و قانون رسمی و موازین شرع، شرایطی را برای زن و مرد فراهم میکنند که هم مانع جدایی سریع آنها از یکدیگر میشود و هم استحکام زندگیشان را تضمین کند.
ضمن اینکه جدایی زن و مرد آسیبهای فردی و اجتماعی را نیز به دنبال دارد که این قوانین عرفی، قانونی و شرعی به نوعی آنها را پیشبینی میکنند؛ البته هیچ یک از این قوانین مایل نیستند که زن و مرد بسوزند و در کنار یکدیگر بسازند.
روی آوردن جوانان به سبکی از زندگی که درآن از چتر حمایت قانون برخوردار نبوده و رابطه آنها از نظر اجتماعی نیز دارای مشروعیت نیست، میتواند پیامدهای زیادی برای آنها داشته باشد؛ به عنوان مثال، اگر در روابط میان دختر و پسر مخاطراتی به وجود آید حل کردن آن به آسانی امکانپذیر نیست.
چنانچه زن در طول این نوع زندگی مشترک در معرض خشونت فیزیکی و جنسی و به طور کلی انواع خشونت خانگی قرار گیرد قانون از او حمایت نخواهد کرد، کودک او بدون شناسنامه و محروم از تحصیل وحقوق شهروندی خواهد بود، نمیتواند برای خود و فرزندش ادعای نفقه کند، و در صورتی که مورد سوءاستفاده مالی شریک زندگی خود قرار گیرد، به سختی میتواند به دادگاه شکایت کند.
افزون بر این، پایان دادن به زندگی مشترک، به ویژه در صورت داشتن فرزند به راحتی میسر نیست و میتواند مشکلات بسیاری برای زنان به همراه داشته باشد، از جمله اخاذی و تهدید که یکی ازمخاطرات جدایی یکطرفه به شمار میآید.
در این نوع زندگی مشترک، طرفین از یکدیگر ارث نمیبرند. همچنین زن نمیتواند از خدمات بیمه اجتماعی شریک زندگیاش استفاده کند. در مجموع زنان در این نوع رابطه همواره در معرض آسیبهای متعدد اجتماعی، روانی، اقتصادی، و حتی جسمی قرار میگیرند و ساختار حقوقی و فقهی در ایران نمیتواند تامینکننده حمایت درخوری از آنها باشد.
بیتردید هم خانگی بدون ازدواج به عنوان رابطه زناشویی ثبت نشده، غیررسمی، و غیرمشروع در جامعه ما الگویی ریشهدار و فراگیر به شمار نیامده و درواقع پدیدهای نوظهور است. با توجه به تازگی و پیچیدگی موضوع و حساسیت-های موجود در کشور ما، در این زمینه آمار رسمی و قابل اتکایی در دسترس نیست؛ اما از دیدگاه نظری و با داشتن شرایط عمومی جامعه میتوان گفت، بسترهای گسترش این پدیده در بین اعضای جامعه به ویژه جوانان، قابل مشاهده است یکی از این بسترها، سن افزایش سن ازدواج است؛ به گونهای که جامعه ایران، در دهههای اخیر، مواردی مانند دگرگونی در میانگین سن ازدواج، نسبت تجرد، افزایش میزان طلاق است.
یکی دیگر از شرایطی که احتمالا بر روند افزایش سن ازدواج تاثیر داشته و تغییرات فزاینده آن میتواند در گسترش پدیده هم خانگی بدون ازدواج موثر باشد، تغییرات نرخ بیکاری جوانان است.
در جامعه سنتی ایران، براساس قوانین اسلام، نفقه و مخارج معمولی زن پس از ازدواج، به عهده مرد است؛ بنابراین بالارفتن نرخ بیکاری جوانان و به ویژه مردان و تعهدات قانونی که ازدواج به شیوه سنتی برای مردان ایجاد میکند، سوق دهنده یجوانان به سمت جایگزینهای غیرقانونی ازدواج، ازجمله هم خانگی بدون ازدواج است.
یکی دیگر از که عواملی که میتوان انتظار داشت در گرایش افراد، به ویژه نسل جوان، به سوی هم خانگی بدون ازدواج موثر باشد، افزایش نرخ طلاق است. افزایش هزینههای طلاق در جوامع، با کاهش منفعت حاصل از ازدواج همراه است.
1. کاهش نابرابری اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در جامعه که نیازمند عزم جدی مسئولان در سطح کلان و بازنگری در سیاستهای شغلی، کارآفرینی واقعی میباشد.
2. ترویج بیشتر اعتقادات دینی و مذهبی در جامعه از طریق برگزاری همایشهایی در زمینه ترویج فرهنگ ایرانی و اسلامی به شکلی جذاب و امروزی برای جوانان؛ تا از این طریق میزان گرایش بهسبک زندگی خارجی را کاهش دهند.
دین به عنوان یک عامل اصلی و تعیینکننده در امر ازدواج و روابط دختر و پسر، آداب و رسومی را مشخص نموده که رعایت آنان باعث تحکیم بیشتر روابطدختر و پسر و در نتیجه تحکیم بنیان خانواده میگردد.
3. توجه بیشتر خانوادهها بر زندگی و آینده فرزندان و راهنمایی لازم در زمینه رعایت محدود ونوع روابط دختران و پسران با یکدیگر باعث کاهش میزان ازدواج غیررسمی میگردد.
4. کاهش رسومات دست و پاگیر مربوط به ازدواج از قبیل: مهریه، خرید وسایل عروسی و تالار...؛که این رسومات هزینه اقتصادی بالایی را به همراه دارد.
بنابراین با فرهنگ ترویج ازدواج آسان وپرهیز از هزینههای سنگین تشریفاتی، میتوان تمایل جوانان را به ازدواج رسمی و قانونی افزای شداد.
استفاده از برنامههای جذاب و با کیفیت رسانه ملی در زمینه تشویق بیشتر جوانان به تشکیل خانواده به صورت رسمی و قانونی؛ تا از این طریق میزان الگوپذیری از فرهنگ بیگانه در خصوص روابط آزادانه دختر و پسر کاهش یابد.
فردین پرویزی، دکتری روانشناسی بالینی (مدرس دانشگاه و پژوهشگر)